خصوصيات گياهشناسي و ژنتيکي نخل روغني :
باتوجه به اينکه اين گياه توليد پاجوش نمي کند، تنها از طريق بذر و يا کشت بافت قابل تکثير مي باشد.بذر گياه در شرايط محيطي گرم و مرطوب بعد از طي 100 -90 روز جوانه مي زند، با اين وجود در شرايط نامساعد سالها جوانه نمي زند، از اين رو اغلب باغداران تمايل به خريد و تهيه نهال هايي دارند که حاصل جوانه زني و رشد بذور مي باشد (در اين حالت گياه داراي 5 -4 برگ مي باشد).
ميوه هاي نخل روغني به صورت متراکم در نزديک يکديگر به حالت Cluster رشد و نمو مي کند و به لحاظ تقسيم بندي بوتانيکي سته مي باشد (نظير نخل خرما).
گياه بالغ نخل روغني، هرسال 25 -20 عدد برگ توليد مي کند. باتوجه به نقش مستقيم برگها در ميزان فتوسنتز، تعداد برگ، اندازه و وضعيت سلامت برگ بسيار مهم و قابل توجه مي باشد. با اين وصف بايد اضافه نمود که چون گلها در قاعده برگ (Leat Base) تشکيل مي شود، هرچه مقدار برگها بيشتر باشد، تعداد گلهاي بيشتري توليد شده و در نتيجه به تعداد کلاسترهاي ميوه افزوده مي شود.
ميوه هاي نخل روغني به صورت متراکم در نزديک يکديگر به حالت Cluster رشد و نمو مي کند و به لحاظ تقسيم بندي بوتانيکي سته مي باشد (نظير نخل خرما).
گياه بالغ نخل روغني، هرسال 25 -20 عدد برگ توليد مي کند. باتوجه به نقش مستقيم برگها در ميزان فتوسنتز، تعداد برگ، اندازه و وضعيت سلامت برگ بسيار مهم و قابل توجه مي باشد. با اين وصف بايد اضافه نمود که چون گلها در قاعده برگ (Leat Base) تشکيل مي شود، هرچه مقدار برگها بيشتر باشد، تعداد گلهاي بيشتري توليد شده و در نتيجه به تعداد کلاسترهاي ميوه افزوده مي شود.
از زمان کشت بذر و جوانه زني آن، گياهچه حاصل را به گلدان هاي پلاستيکي به مدت 5 -4 ماه منتقل مي کنند. بعد از اين مدت، گياه رشد کرده را به خزانه منتقل کرده و به مدت يک سال در آنجا نگهداري مي کنند.
در اين مدت نگهداري، گياه توليد حدود 15 برگ مي کند که در اين زمان به عنوان يک پايه بذري 18 -16 ماهه آماده انتقال و کشت به زمين اصلي مي باشد. (بطور معمول هر ماه توليد يک برگ جديد مي کند).
باردهي گياه پس از گذشت 4 -3 سال از سن پايه بذري آغاز مي گردد. در اين سن گياه ارتفاعي در حدود 2 متر دارد و بعد از آن بسته به رقم و شرايط اقليمي منطقه کشت سالانه 70 - 35 سانتيمتر رشد طولي خواهد داشت. گياه در سن 10 -6 سال بيشترين ميزان عملکرد و توليد را دارد و اين ميزان تا سن حدود 30 سالگي به صورت اقتصادي خواهد بود، با اين وجود بعد از اين سن نيز گياه باردهي خوبي دارد.
عملکرد متوسط نخل روغني 4 -3 تن در هکتار مي باشد.
گياه کاشته شده در زمين اصلي ابتدا به مدت چند ماه تنها توليد گلهاي نر مي کند که اين گلها در قسمت ليف (قاعده برگ) ظاهر مي شود. بعد از اين مدت، توليد گلهاي ماده آغاز مي شود و بعد از اين مرحله توليد توام گلهاي نر و ماده را خواهيم داشت.



نگهداري و شرايط مناسب در خزانه :
طبق مباحث اخير، پايه هاي بذري که توليد 5 -4 برگ نموده اند براي رشد و استقرار بهتر، توسعه ريشه و افزايش ذخاير کربوهيدرات در بافتها به خزانه منتقل مي گردد. معمولاً باغداران در انتخاب پايه اي که توليد بذر مي کند، دقت زيادي بکار مي برند تا بهرحال بذر مربوط به گياهي خوب و قوي و با عملکرد بالا باشد.
براي نگهداري مطلوب پايه هاي بذري و به دست آوردن پايه اي با رشد و قدرت مناسب، موارد زير حايز اهميت و توجه مي باشند:
1 - انتخاب مکان خوب و مناسب براي خزانه: از جهت، قابل کنترل بودن، در دسترس آسان قرار داشتن قابل کشت و کار و ساير موارد فني انتخاب باغ يا خزانه.
2 - انتخاب پايه هاي بذري مناسب :
در انتخاب پايه هاي بذري همان طور که قبلاً گفته شد، ضمن اينکه بايد از پايه مادري مولد بذر اطلاع حاصل نمود، بايد از بين پايه هاي بذري رشد کرده، آنهايي انتخاب شوند که قوي، شاداب، سالم،رشد معمولي (نه کند و نه سريع) و قطرتنه مناسبي داشته باشند. علي رغم اينکه نخل روغني معمولاً به صورت دگرگشني لقاح مي يابد و حالت هتروزيگوتي در بذور (نتاج) بارز مي گردد ولي در نظر داشتن سلامت گياه مادري، عملکرد مطلوب، مقاومت به شرايط نامناسب و ساير ويژگيهاي مطلوب به عنوان پايه مادري بايد مدنظر واقع شود تا بذور تحت کشت، حتي الامکان از اين دسته پايه هاي مادري انتخاب شوند.
3 - آبياري منظم و دقيق، کوددهي مناسب و مطلوب : براساس آزمون خاک، مراقبت عليه بيماريها و آفات گياهي و مبارزه دائمي با علف هاي هرز بايد بطور دائم صورت گيرد.
4 - از مکانهايي که قبلاً محل کاشت گياهاني چون کاکائو، قهوه و نخل روغني بوده است نبايد به عنوان خزانه استفاده کرد چرا که مواد مترشحه از ريشه اين گياهان از رشد مطلوب پايه هاي بذري مي کاهد.
5 - خاک خزانه بايد تا عمق 40 سانتيمتر شخم بخورد.
6 - کاشت گياهان لگوم و برگرداندن آنها همراه با شخم اثر مطلوب و مفيدي در رشد و توسعه نهال بذري خواهد داشت.
7 - براي داشتن خزانه اي منظم و قابل رسيدگي، تسطيح خزانه ضروري مي باشد.
8 - بلوک هاي استاندارد براي کشت در خزانه (منظور از بلوک همان کرت ميباشد) به ابعاد 5/3 ×45 متر مي باشد.
9 - کود کامل 20 ۱۰10 به مقدار 250 کيلوگرم در هکتار اثرات خوبي در رشد داشته و در اغلب خزانه هاي پرورش نهال بذري نخل روغني غيرقابل چشم پوشي مي باشد.
10 - آبياري بايد در خارج از زمانهاي گرم روز و در زمان طلوع يا غروب انجام گيرد با اين وجود نياز آبي اين گياه بالاست.
11 - براي جلوگيري از تبخير سطحي خاک استفاده از پوشش مالچ توصيه مي شود. با اين وجود دورتادور نهال تا قطر 20 سانتيمتر را نبايد پوشاند.
12 - استفاده از سايبان در خزانه نخل روغني به دليل حساسيت نهال هاي تازه کشت شده به آفتاب سوختگي و Blast الزامي مي باشد. اين موضوع در مناطق بسيار گرم جهان ضرورت بيشتري مي يابد. ارتفاع مناسب براي اين سايبان 5/2 متر مي باشد.
13 - در صورت استفاده از سايبان (البته در نه مناطق بسيار گرم) نيازي به استفاده از مالچ نيست ولي مبارزه با علفهاي هرز بايد بطور مستمر و مفيد انجام گيرد.
14 - با رعايت تمام موارد فوق و با نگهداري نهال بذري به مدت يک سال در خزانه، گياه آماده کشت در زمين اصلي خواهد بود.

کاشت :
نهال هاي رشد کرده با شرايطي که قبلاً بيان شد آماده کشت در زمين اصلي مي باشند. حفر گودال با ابعاد 1 متر و مخلوط نمودن خاک سطح الارض با کود پوسيده حيواني اولين قدم در اين مهم ميباشد. خاک باغ بايد عميق و مسطح باشد. ريشه نخل روغني در هنگام برخورد با قسمت سخت خاک از رشد مي ايستد و اين توقف رشد، تأثير منفي مستقيمي در عملکرد و رشد قسمت هوايي گياه خواهد داشت.
تا جائيکه گياه حتي قادر به جذب مقدار مناسب و مورد نياز آب نيز نخواهد بود و باتوجه به نياز آبي بالاي اين گياه، کاهش عملکرد اولين تبعه منفي اين موضوع خواهد بود.
علي رغم موارد فوق، خاک مزرعه بايد حاصلخيز و داراي تهويه کافي باشد چراکه ريشه اين گياه به هوا و در اصل اکسيژن بالايي نيز نيازمند است.
از آنجا که اين گياه نياز حرارتي و رطوبتي بالايي دارد، توجه به اين دو اصل مهم و کليدي در انتخاب منطقه مناسب کشت آن در کشور بسيار حائز اهميت است.


شرايط محيطي مناسب براي کشت نخل روغني :
اولين شرط لازم براي مناسب بودن يک منطقه جهت کشت نخل روغني تأمين نيازهاي حرارتي اين گياه است.
باتوجه به منشاء اين محصول روغني که نواحي آفريقايي و استوايي بوده است، نياز حرارتي آن نيز کاملاً روشن است. اين گياه به حرارت روزانه 30 - 25سانتيگراد در طول سال نيازمند است.
يکي از عوامل مهم در تحريک گياه به توليد برگ جديد حرارت مي باشد. در ضمن با عنايت به اين موضوع که به دليل تشکيل گلها در قاعده هر برگ، مقدار برگهاي توليد شده در گياه نمايانگر تعداد کلاسترها يا همان عملکرد گياه است. رابطه مستقيم بين تعداد برگ و عملکرد گياه قابل استنتاج مي باشد.
براساس تحقيقات انجام گرفته، کاهش دما از ميزان ياد شده توليد برگ جديد را کاهش داده و در نتيجه آن تعداد گلها به دليل توليد نشدن گل جديد نيز کاهش مي يابد که در پي آن کاهش عملکرد صورت خواهد گرفت. علاوه بر اين کاهش دما، حساسيت گياه را نسبت به بيماريها افزايش داده و گياه براي ابتلا به بيماري و حتي حمله آفات مساعدتر خواهد شد.
از ديگر موارد مورد نياز گياه، نور فراوان مي باشد. نياز نوري اين گياه بيش از حالت معمول است. چنانچه در مناطقي که در طول سال زمانهاي ابري زيادي دارند توصيه نمي شود.
نياز بالاي نوري اين گياه به دليل ماده سازي بالا و توليد روغن در آن مي باشد. آزمايشات انجام شده، نشان مي دهدکه نور زياد باعث رشد برگها شده و متعاقب آن به دليل افزايش سطح برگ که در واقع سطح فتوسنتزکننده است و افزايش در ماده سازي عملکرد گياه افزايش مي يابد و حتي تعداد گلهاي بيشتري نيز توليد مي شود.
نياز ديگر گياه آب فراوان است، بطوريکه کاهش ميزان بارندگي بطور مستقيم رشد برگها و حتي تعداد برگهاي جديد را کاهش مي دهد. اين کاهش در سطح و مقدار برگ مکانيسم مقاومتي گياه در برابر کمبود رطوبت است تا حتي الامکان رطوبت موجود به هر نحو حفظ شده و از دست گياه خارج نشود. با اين تفاسير در اثرکاهش رطوبت و کاهش سطح وتعداد برگها، تعداد گلها و در نتيجه عملکرد گياه نياز کاهش مي يابد. طي بررسيهاي انجام شده بهترين عملکرد اين گياه مربوط به مناطق گرمسيري داراي 1500 ميلي متر بارندگي يا حتي بيشتر مي باشد. اين ويژگي در انتخاب منطقه موردنظر براي کشت نخل روغني بايد دقيقاً مدنظر واقع گردد. با اين وجود در صورت وجود بارندگي با ميزان ياد شده، انجام عمليات آبياري منظم و کافي براي رسيدن به مقدار رطوبت گفته شده الزام مي يابد. بايد اضافه کرد که با وجود نياز آبي بالاي نخل روغني ولي بارندگي زياد (در حد 300 ميلي متر) در زمان گرده افشاني و لقاح، باعث کاهش ميزان گرده افشاني و کاهش محصول خواهد شد.

نگهداري پس از کاشت :
يکي از مهمترين و شايد اصلي ترين مرحله تعيين کننده ميزان عملکرد نخل روغني و حتي ساير محصولات باغي مرحله داشت مي باشد.اين مرحله در مورد نخل روغني نيز اهميت خاص خود را دارد.
در اينجا به برخي موارد مهم اشاره مي شود:
1 - مبارزه دقيق و مستمر با علفهاي هرز باغ حداقل تا محدوده اي 2 متري اطراف نهال.
2 - قطع دائمي برگهاي خشک شده و يا با سن بيشتر از 6 سال از نزديکي ساقه (تنه)
4 - قطع کليه گلهاي نر ظاهر شده روي گياه تا زمان ظهور گلهاي ماده (همانطور که قبلاً گفته شد در ابتداي رشد و توسعه نهال کشت شده نخل روغني، گياه صرفاً توليد گلهاي نر مي کند و ظهور گلهاي ماده حداقل بعد از 6 ماه آغاز مي شود. گلهاي نر بودن وجود گلهاي ماده عملاً جز مصرف مواد غذايي گياه کاري نخواهد کرد.
5 - نخل روغني به نمک هاي معدني نياز دارد. اين نياز معمولاً بالاتر از ساير گياهان است، لذا اين گياه چنين خاکهايي را مي پسندد.
6 - نخل روغني در زمان جواني به دليل رشد قوي خود نياز زيادي به کودهاي ازته و به عبارتي نيتروژن دارد.
7 - پس از به بار نشستن نياز گياه به سوي پتاس تغيير جهت مي دهد. افزايش ميزان پتاسيم باعث افزايش تعداد کلاسترهاي ميوه و همچنين افزايش اندازه ميوه ها مي گردد.

بيماريها و آفات :
گياه نخل روغني داراي بيماريها و آفات چندي مي باشد که اغلب با نخل خرما مشترک مي باشند. بعنوان مهمترين آفت اين گياه، سوسک سرخرطومي حنايي مي باشد که البته نخل روغني را بيشتر از نخل خرما مي پسندند تا جائيکه بعنوان ميزبان اول اين حشره شناخته شده است. از ديگر آفات مهم مي توان به Strategus beetle, Augo some beetles, Rhinoceros beetles و Palm weevil يا همان Rhynchophora نام برد. ساير آفتاب نظير زنجره ها، شته و کنه نيز از مهاجمان اين گياه مي باشند.
جهت مبارزه با سوسکهاي اين گياه اغلب روش طعمه سموم با استفاده از خاک اره و سوين در جوانه انتهايي استفاده مي شود.
بايد دقت کرد که گياه زخمي نشود چرا که حشرات معمولاً تخمهايشان را درون اينگونه زخم ها مي گذارند. براي مبارزه با موشها استفاده از پوشش توري فلزي اطراف تنه گياه با ارتفاع مناسب مرسوم مي باشد.
تنها نکته مهم بررسي وضعيت قرنطينه اي و پيش بيني وضعيت سوسک حنايي مي باشد که در مناطق خرماخيز جهان مي تواند مشکلات جدي به لحاظ ميزبان بودن نخل روغني ايجاد کند. براي اين منظور تهيه نهال از نهالستانهاي کاملاً تأييد شده و مورد اطمينان با ايجاد قرنطينه هاي ايزوله و فني حداقل به مدت يک سال قابل بررسي و تأکيد مي باشد.


برداشت :
زمان برداشت در مورد نخل روغني بسيار مهم است، چرا که بالاترين عملکرد به لحاظ روغن در ميوه هايي حاصل مي شود که در زمان مناسب برداشت شوند.
کلاستري که به اين وضعيت مناسب رسيده باشد داراي ميوه هايي در حالت تغيير رنگ به قرمز هستند و معمولاً در اين زمان 6- 5 عدد ميوه از آن کلاستر جدا شده و روي زمين مي افتد.
اگر از اين زمان بيشتر صبر کنيم، ميوه ها مي ريزند و علي رغم جمع آوري بسيار مشکل، مقدار روغن ميوه و حتي کيفيت آن نيز به دليل طولاني شدن زمان، پايين خواهد آمد.
همچنين اگر بخواهيم ميوه ها را زودتر از موعد برداشت کنيم، به دليل نارسي ميوه ها، جداسازي آنها از کلاستر جهت عملياتهاي بعدي مشکل و هزينه برخواهد بود.
هرکلاستر در نخل روغني با نام اختصاري FFB (Fresh Fruit Brunch) شامل 3000 -1000 عدد ميوه که کلاً به وزن 20 -10 کيلوگرم مي رسد و در نهايت مي توان عملکرد گياه را 35 -10 تن در هکتار تخمين زد.

وضعيت ساختاري ميوه :
ميوه نخل روغني سته بوده که در مباحث باغباني به قسمت گوشتي آن Pulp و به قسمت سفيد رنگ درون هسته عبارت Kernel اطلاق مي شود. هر دو قسمت نامبرده شده حاوي روغن مي باشند. اطراف Kernal را پوسته اي چوبي احاطه کرده است که ضخامت اين پوسته در ارقام مختلف، تفاوت مي کند.
بطور مثال رقم dura داراي پوسته ضخيم و رقم Tenera پوسته نازک تري دارد.
همچنين رقم Pisifera پوسته ندارد. باتوجه به اينکه بيشترين کاربرد ميوه نخل روغني در تهيه روغن مي باشد، مي توان گفت که عملکرد اين گياه را ميزان روغن آن مشخص مي کند. در اين خصوص بهترين ميوه آن است که داراي پالپ زياد، پوسته نازک و Kernal بزرگي باشد.
تحقيقات انجام شده بيانگر آن است که بهترين ميوه براي توليد روغن ميوه اي است که حاصل تلاقي گرده رقم Pisifera و ماده رقم dura باشد.
نگاهي به نخل روغني پس از برداشت :
ميوه برداشت شده بايد حداکثر ظرف 24 ساعت تحت عمليات روغن گيري قرار گيرد چون با گذشت زمان طولاني تر از آن، شکل گرفتن اسيدهاي چرب آزاد باعث تغيير در مزه و بد شدن طعم روغن خواهد شد، لذا احداث تأسيسات فرآوري نخل و روغن گيري بايد در نزديکي باغ باشد.
روغن اوليه حاصل از ميوه CPO (Crude palm oil) رنگي بين قرمز و زرد دارد که بايد تحت فرايندهاي شفاف سازي و خالص سازي قرار گيرد.
باتوجه به اينکه حدود 20% از ميوه را روغن شامل مي شود مي توان عملکرد روغن گياه را بسته به رقم بين 7 -2 تن در هکتار ارزيابي نمود. در کشور مالزي اين مقدار برابر با 2/3 تن در هکتار مي باشد که اين ميزان روغن در هکتار از کليه محصولات روغني ديگر بيشتر مي باشد. اين مقدار در مورد گياه سويا برابر با 5/0 تن روغن در هکتار مي باشد.
در اغلب کشورهاي زيرکشت نخل روغني،تفاله ميوه پس از روغن کشي به عنوان مالچ قابل استفاده مي باشد. بطور کلي محصول نخل روغني شامل 2/3 تن در هکتار روغن گوشت (CPO)، 34/0 تن روغن کرنل (PKO)و 42/0 تن گوشت کرنل (PKM) مي باشد.
Kernel در نخل روغني شامل 45% روغن و 55% گوشت مي باشد. موضوع جالب در مورد روغن نخل روغني اين است که ترکيبات روغن ميوه با روغن Kernal متفاوت است. اين تفاوت خصوصيات خاصي را به هرکدام از اين دو نوع روغن مي بخشد.
روغن حاصل از گوشت ميوه (Pulp ) شامل پلاسمتيک و اولئيک اسيد مي باشد که 5% اشباع شده است.
روغن حاصل از Kernel شامل ميرسيتيک و لائوريک اسيد و ميزان 82% اشباع شدگي مي باشد.


عمليات هاي فرآوري روغن :
براي استفاده از روغن نخل، فرايندهايي روي روغن اوليه صورت مي گيرد که عبارتند از:
1 – Neutralisation (Degumming)نتراليزاسيون
طي اين فرايند اسيدهاي چرب آزاد از روغن خارج شده از ميوه جدا مي گردد. باتوجه به اينکه اسيدهاي چرب آزاد مي توانند به راحتي با اکسيژن ترکيب شوند و حاصل اين ترکيب طعم بدي به روغن مي دهد، انجام اين مرحله الزامي مي باشد.

2 - Bleaching (رنگ زدايي)
همانطور که قبلاً گفته شده، روغن استخراج شده از ميوه رنگ قرمز تا زرد تيره دارد. اين خصوصيت از موارد منفي در رابطه با صنايع روغن کشي بوده که از بازارپسندي آن به شدت مي کاهد. به همين دليل همواره در کارگاه هاي روغن سازي قسمت مهمي را به خود اختصاص مي دهد.

3 - Deodorizing (از بين بردن طعم و بو)
معمولاً روغن استخراج شده از کليه محصولات گياهي داراي طعم و بوي اوليه نامطلوب بوده و از بين بردن آنها به بازارپسندي کمک فراواني مي کند. گرچه معمولاً روغن بدون انجام اين مرحله قابل استفاده نمي باشد. براي اين منظور اغلب از روش عبور بخار آب از ميان روغن گرم شده تحت شرايط خلإ استفاده مي شود.
پس از انجام 3 مرحله فوق بر روي روغن اوليه مايعي شفاف و روشن حاصل مي شود که با نام RBDPO يا Refined,bleached,deodorized Palm oil شناخته مي شود.
اين روغن در دماي اتاق به صورت نيمه جامد مي باشد و قابليت هاي بالايي نظير استفاده در ساخت مارگارين، مواد شوينده، ساخت بستني و حتي پخت و پز را داراست.

4 - Froctionating of refind palm oil
طي اين فرايند که فقط روي RBDPO انجام مي گيرد، دو نوع محصول (روغن) حاصل مي شود. انجام اين فرايند به طريق سردکردن روغن تحت شرايط کنترل شده خاص صورت مي گيرد.
در پايان اين مرحله محصولات زير حاصل مي شود:
روغن اولئين 1- RBD Palm olein
روغن اسيترين 2- RBD Palm Stearin
روغن اول مايع زرد شفاف در دماي اتاق که درصد اولئيک آن بيش از پلاسمتيک مي باشد.
روغن شماره 2 در دماي اتاق به صورت جامد سفيد رنگ مي باشد که البته با کمي حرارت سريعاً به مايع تبديل مي شود. در اين روغن درصد اولئيک کمتراز پلاسمتيک مي باشد.
از روغن شماره 1 به دليل گفته شده اغلب در آشپزي، سرخ کردن و000 استفاده مي شود در حاليکه روغن شماره 2 بيشتر در توليد مواد شوينده، مارگارين و ساير فرآورده هاي روغني کاربرد دارد.

کاربردها:
پزشکي و داروسازي:
1 - توليد اسيدهاي چرب 14C و 12C از روغن Kernel (هسته)
2 - توليد اسيدهاي چرب 18C و 16C از روغن Pulp (ميوه)
3 - توليد گليسرين
4 - توليد الکل هاي چرب (اينگونه الکل ها از مهمترين ضدعفوني کننده ها به شمار مي روند)
5 - توليد مسهل هاي طبي – گياهي
6 - استفاده در قرص ها و شربتهاي حاوي ويتامين هاي محلول در چربي

صنايع غذايي :
1 - توليد مارگارين
2 - انواع مايونز
3 - انواع سس هاي چرب و نيمه چرب
4 - ساخت روغن سالاد
5 - پخت نان، کيک
6 - صنايع بيسکويت سازي
7 - ساخت و پخت شکلات
8 - ساخت کرم و خامه مخصوص قهوه
9 - صنايع بستني سازي
10 - مصارف پخت پز خانگي از جمله سرخ کردن، پخت کيک و شيريني و000

صنايع آرايشي :
به دليل جذب سريع و راحت روغن نخل روغني توسط پوست بدن مي توان در توليد و ساخت انواع مواد زير از آن استفاده نمود.
1 – لوسيون و مرطوب کننده پوست
2 – کرمهاي آرايشي
3 – کرمهاي تغذيه و تقويت پوست
4 – انواع شامپوهاي شستشو
5 - انواع شامپوهاي نرم کننده مو
6 – شامپوهاي بدن
7 – صابون هاي آرايشي

صنايع فلزي :
از روغن اين گياه بعنوان عامل خنک کنندگي در اغلب ابزارهاي برنده، سوراخ کننده و تراشکاري و ابزارهاي برنده با لبه هاي بسيار نازک استفاده مي شود. همچنين اين روغن بسيار مناسب جهت خنک نمودن تيغه هاي الماسي مته ها و ساير ابزار مي باشد.

صنايع چرم :
استفاده اين روغن در صنايع چرم بيشتر به عنوان جلادهنده، نرم کننده و ساخت واکس مي باشد. قابل ذکر است که اين گياه کاربردهاي جزئي ديگري نيز دارد که از حوصله اين بحث خارج مي باشد.

به یاد داشته باشید در حال حاضر کشور هایی همچون مالزی سود سرشاری از بابت صادرات روغن این گیاه به دست می آورند.

توضیحات به زبان انگلیسی

استفاده شده از دانشنامه آزاد ویکیپدیا

 

Oil palm
African Oil Palm (Elaeis guineensis)
African Oil Palm (Elaeis guineensis)
Scientific classification
Kingdom: Plantae
Division: Magnoliophyta
Class: Liliopsida
Order: Arecales
Family: Arecaceae
Subfamily: Arecoideae
Tribe: Cocoeae
Genus: Elaeis
Jacq.
Species

Elaeis guineensis
Elaeis oleifera

 

The oil palms (Elaeis) comprise two species of the Arecaceae, or palm family. They are used in commercial agriculture in the production of palm oil. The African Oil Palm Elaeis guineensis is native to west Africa, occurring between Angola and Gambia, while the American Oil Palm Elaeis oleifera is native to tropical Central America and South America. The generic name is derived from the Greek for oil, elaion, while the species name refers to its country of origin[1].

Mature trees are single-stemmed, and grow to 20 m tall. The leaves are pinnate, and reach between 3-5 m long. A young tree produces about 30 leaves a year. Established trees over 10 years produce about 20 leaves a year. The flowers are produced in dense clusters; each individual flower is small, with three sepals and three petals. The fruit takes five to six months to mature from pollination to maturity; it comprises an oily, fleshy outer layer (the pericarp), with a single seed (kernel), also rich in oil. Unlike other relatives, the oil palm does not produce offshoots; propagation is by sowing the seeds.

 Agriculture

African Oil Palm (Elaeis guineensis)
African Oil Palm (Elaeis guineensis)

Oil palms are grown for their clusters of fruit, which can weigh 40-50 kg. Upon harvest, the drupe, pericarp and seeds are used for production of soap and edible vegetable oil; different grades of oil quality are obtained from the pericarp and the kernel, with the pericarp oil used mainly for cooking oil, and the kernel oil used in processed foods.

For each hectare of oil palm, which is harvested year-round, the annual production averages 10 tonnes of fruit, which yields 3,000 kg of pericarp oil, and 750 kg of seed kernels, which yield 250 kg of high quality palm kernel oil as well as 500 kg of kernel meal. Palm fronds and kernel meal are processed for use as livestock feed[2]. Some varieties have even higher productivities which has led to their consideration for producing the vegetable oil needed for biodiesel.

The African Oil Palm was introduced to Sumatra and the Malaya area in the early 1900s; many of the largest plantations of oil palms are now in this area, with Malaysia growing over 20,000 square kilometres. Malaysia claims that in 1995 it was the world's largest producer with 51% of world production. Palm oil and its fractions are practical and attractive choice for importers and food manufacturers, especially in 3rd world countries due to its price competitiveness, year-round supply, diversity and versatility for edible and non-edible applications.

 Cultivation

Oil palm tree
Oil palm tree
Oil palm fruit
Oil palm fruit
Fruit of oil palm tree
Fruit of oil palm tree
Oil palm fruit
Oil palm fruit

The oil palm is a tropical palm tree. There are two species of oil palm, the better known one is the one originating from Guinea, Africa and was first illustrated by Nicholaas Jacquin in 1763, hence its name, Elaeis guineensis Jacq.

The fruit is reddish about the size of a large plum and grows in large bunches. A bunch of fruits can weigh between 10 to 40 kilograms. Each fruit contains a single seed (the palm kernel) surrounded by a soft oily pulp. Oil is extracted from both the pulp of the fruit (palm oil, an edible oil) and the kernel (palm kernel oil, used mainly for soap manufacture).

For every 100 kilograms of fruit bunches, typically 22 kilograms of palm oil and 1.6 kilograms of palm kernel oil can be extracted.

The high productivity of the oil palm at producing oil (as high as 7,250 liters per hectare per year) has made it the prime source of vegetable oil for many tropical countries. It is also likely to be used for producing the necessary vegetable oil for biodiesel, an example being a planned refinery in Darwin, Australia which will import the palm oil from Indonesia and Malaysia.

The oil palm originated in West Africa but has since been planted successfully in tropical regions within 20 degrees of the equator. There is evidence of palm oil use in Ancient Egypt.

Oil palm plantations in the municipality of Aracataca, Colombia.
Oil palm plantations in the municipality of Aracataca, Colombia.

In the Republic of the Congo, or Congo Brazzaville, precisely in the Northern part, not far from Ouesso, local people produce this oil by hand. They harvest the fruit, boil it to let the water part evaporate, then they press what is left in order to collect the reddish, orange colored oil.

The world's largest producer and exporter of palm oil today is Malaysia, producing about 47% of the world's supply of palm oil. Indonesia is the second largest world producer of palm oil producing approximately 36% of world palm oil volume. According to US Department of Agriculture, since 2005 Indonesia became the world's largest producer of Crude Palm Oil (CPO. Both nations are expanding their palm oil production capacity and the market continues to grow.

Worldwide palm oil production during the 2005-2006 growing season was 39.8 million metric tons, of which 4.3 million tons was in the form of palm kernel oil. It is thus by far the most widely-produced tropical oil, and constitutes thirty percent of total edible oil production worldwide.[3].

Social and Environmental impacts

The social and environmental impacts of oil palm cultivation is a highly controversial topic. There are multiple sources highlighting the positive and negative aspects of this industry.[2][4] Oil palm is a valuable economic crop and provides a major source of employment. It allows many small landholders to participate in the cash economy and also often results in the upgrade of the infrastructure (schools, roads, telecommunications) within that area.[citation needed] However, there are cases where native customary lands have been appropriated by oil palm plantations without any form of consultation or compensation,[5] leading to social conflict between the plantations and local residents.[6] In some cases oil palm plantations are dependent on imported labour or illegal immigrants, and there are some concerns about the employment conditions and social impacts of these practices.[citation needed]

Biodiversity loss and the potential extinction of charismatic species is one of the most controversial issues in oil palm cultivation. The impacts of oil palm plantations on the environment is dependent on multiple factors, including the existence and compliance to environmental legislation, the pre-establishment habitat and corporate responsibility. In some states where oil palm is established there had been little enforcement of environmental legislation leading to encroachment of plantations into protected areas,[7] encroachment into riparian strips,[8] open burning of plantation wastes[citation needed] and release of palm mill pollutants in the environment.[8] Some of these states have recognised the need for increased environmental protection and this is resulting in more environmental friendly practices.[9][10]

Demand for palm oil has increased in recent years due to its use as a biofuel[11], but recognition that this increases the environmental impact of cultivation as well as causing a food vs fuel issue has forced some developed nations to reconsider their policies on biofuel to improve standards and ensure sustainability. [12]

 Malayan folkculture

Since the days when the 'guineesis' was first introduced by the British, Indians laborer were brought in to work the estates. It was there that Hindu beliefs mixed with the local Malay race culture and started the usage of palm seeds by traditional healers suffixed with tok 'bomoh' or 'pawang' in the local language. It was found that every bunch of palm fruit usually bears a single 'illustrious' seed which looks like a shiny black pearl called 'sbatmi' in Tamil and 'shakti' in Malay. These are used as accessories by the 'bomoh' and 'pawang' in the mixed ritual for peace with nature as these are believed to contain mystical healing properties and one who wears it are blessed by nature.

Modern usage have seen more and more common people keeping these as a charm/fashion item to feel at peace thanks to its use on Television by some celebrities. It must be noted that all palm seeds contain acid and these sbatmi are no different and should be handled with care. Sbatmi lost some popularity in recent years when it was most recently used in a grisly ritual by the infamous Mona Fandey.